روستای سورانهجمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

زیباترین روستای استان مرکزی

سخن دوست :برای آدمی بهتر است هرگز به دنیا نیاید تا اینکه به دنیا بیاید و اثری بر جای نگذارد.(ناپلئون بناپارت)

شعر درباره ی روستای سورانه

“روستای سورانه”

در دهـــاتــی کوچـک و سـرسبز باشد خانـــه ام

در جـــوار شـهـر شـازنـد اســت ایــن جـانـانـه ام

کــوه شـهبازش ، دماوند است وباغـش سبزِ سـبز

بــهـر آن کــوچــک ســـراب فصلی اش دیوانه ام

یـک جـهان سبـزی و یـک دنیا گلِ سرخ و سـفید

بــهـر گــلبـرگ لــطـیـف و حشــی اش پـروانـه ام

زیـنــتــش فـرزنـد زهــرا ، نـــام او عــبـدالْـلـه

آن نــگــیـن بـا صـــفــا را طــالــب رنــدانــه ام

مـــردمــش خـونـگـرم و پـویـا،کشـتـزارش بـا صـفا

با هــــزار و صـــد نــفـــر جـمـعـیـتـش زنـده ام

گرچه میبینم هزاران شهر چون تهران و رشت

لیـک خوشحالـم از اینکـه سـاکن ســورانـه ام

شاعر:آقای حسن نوروزی”

نظرات و ارسال نظر